متینمتین، تا این لحظه: 10 سال و 3 ماه و 12 روز سن داره

متین ، فرشته آسمونی من

پایان ده ماهگی

پسر عزیزم سلام ورودت به 11 ماهگی مبارک  امروز جمعه 23 آبان 93 و ساعت 12:25 ظهره  و ...     پسرگلم امروز جمعه 23 آبانه و سه روز از پایان ده ماهگیت گذشته و من بعد دو هفته اومدم تا واست بنویسم و بهت 11 ماهگیتو تبریک بگم و بهت بگم چقدر خوشحالم داری بزرگ میشی ، دیگه چیزی نمونده تا یک سالگیت عزیزم اهم اتفاقات این دو هفته : 9 ماه و 18 روزگی دراومدن دوتا دندون نیش بزرگ 9 ماه و 23 روزگی مشاهده دندوون نیش کوچیک 9 ماه و 23 روزگی اولین بای بای  اینو فراموش کزده بودم : 9 ماهگی خوندن آواز به سفارش و گفته ما   و اما بریم سراغ عکسها : روزی از روزها( بدون شرح) ...
23 آبان 1393

بعد از تاخیر سه ماهه

سلام عزیز دل مامان ، چقدر دلم تنگ شده بود واسه نوشتن و گفتن برای تو... امروز جمعست ، 9 آبان 93 ، مصادف با 6 محرم و روز جهانی حضرت علی اصغر (ع) ( اولین جمعه ماه محرم ) و اما ... عزیزکم هر چند گذشت ولی ورودت رو به ماههای 8 و 9 و 10 تبریک میگم     پسر شیرینم سلام ، 3 روز دیگه تقریبا 4 ماهه که واست ننوشتم ، چقدر تو این چهار ماه بزرگ شدی و کارها یاد گرفتی و تغییر کردی  بعد از غلت زدنات و دور خودت چرخیدنات ، یکجا می ایستادی و دست و پاهاتو بلند میکردی ، تو این حالت خیلی مونده بودی ، بعدش سینه خیز رفتنو یاد گرفتی و اونقدر شیرین و سریع اینکارو میکردی که جز دیدن و لذت بردن نمیتونستیم کار دیگه ای بکنیم ، ...
9 آبان 1393

پایان 6 ماهگی

سلام پسر شیرینم ، نیم سالگیت مبارک قلبم! رفتی تو ماه هفتم زندگیت، دیگه واقعا داری مرد میشی ...     پسر قشنگم سلام ، الان ساعت 6:50 عصر روز یکشنبه 93/4/22 و تو امروز 6 ماه و دو روزه شدی روزها مثل برق و باد میگذره و من هر روز شاهد بزرگتر شدن و تغییر و تحولاتت میشم، هر روز شیرین تر از روز قبلی ، دیگه واسه خودت تو غلت زدن تبحر پیدا کردی و دور 360 درجه ای هم میزنی ، تازه میخوای پاهاتو به سمت داخل شکمت جمع کنی تا چهار دست و پا زدنو یاد بگیری ، البته هنوز مونده تا تو این فن استاد بشی شبا تو خواب به انواع و اقسام مدلها میخوابی و من مجبورم مدام چکت کنم که خدای نکرده خودتو خفه نکنی از بس که شیطون شدی صبح که از خ...
22 تير 1393

کمک

کسی میدونه چرا قسمت سمت چپ وبلاگ که محل درج آخرین مطالبه ، ترتیب مطالب به هم ریخته و درهم و برهم شده ؟؟؟؟ اگه کسی میدونه ممنون میشم کمک کنه
26 خرداد 1393

پایان 5 ماهگی

سلام عزیزتر از جوونم ، شیرین زبونم ، 5 ماهگیت مبارک قشنگم ... دیگه رفتی تو ماه ششم زندگیت عزیزم       پسر گلم سلام ، پسر 5 ماه و 5 روزه ی من ، الهی که من فدات شم ، فدای اون چشات شم 20 خرداد  5 ماهت تموم شد ، ببخشید که با تاخیر اومدم که بهت تبریک بگم الان  ساعت یه رب به دوازده شبه و تو رو پای بابا لالا کردی ، منم که روزا اکثرا درگیر توام و وقت آنچنانی ندارم این شد که الان اومدم تو فاصله ی این یکماه ، خدارو شکر مامان جون و بابا جون از سفر حج اومدن و کلی واسه مامان و بابا و تو سوغات آوردن ، نی نی خاله معصومت بزرگتر شد و کم کم زمان اومدنش نزدیک شد ، نی نی خاله سحر ی...
26 خرداد 1393

ولادت حضرت علی (ع) و روز پدر مبارک

ای تو کعبه را نگین، یا امیر المؤمنین ای تو خلقت را پدر، وی خلائق را امین کن نظر از روی لطف، به تمام پدران روز سیزده رجب، ای امیر مؤمنان   ولادت حضرت علی(ع) مبارک     فردا سیزدهم رجبه ، سالروز ولادت با سعادت حضرت علی (ع) و روز پدر ، روز مرد ، پدرای مهربون ، مردهای باغیرت و اما ... سلام همسر مهربونم اومدم اینجا تا روزت رو بهت تبریک بگم ، اومدم بگم تو امسال اولین سالیه که بابا شدی، واقعا بابا چه کلمه مقدسیه آدم وقتی میگه بابا ، یاد یه کوه محکم میفته ، یه پشتوانه ، کسی که اگه خروارها غم و ناراحتی هم داشته باشه تو خودش میریزه و خم به ابرو نمیاره مثل بابای خودم ، قربون ...
22 ارديبهشت 1393
1013 10 14 ادامه مطلب

پنجاه و یک روزه شدنت ( در آستانه دوماهگی )

امروز 11 اسفندماه ، مصادف با پنجاه و یکمین روز قدم گذاشتنت به روی چشمام   سلام پسرپنجاه و یک روزه ی من انگار منو بابایی دست بردار این روزشمار نیستیم ، بازم روزهارو میشمریم تا اومدنت به زندگیمون یادمون نره و همیشه و هر لحظه شاکرخداباشیم که مارو لایق دونست یکی از فرشته هاشو از جمع فرشته های آسمون برداره و بفرسته پیش ما خدایا شکرت متین جانم ، من و بابایی بازم روزهارو میشمریم تا بزرگ شدنتو ببینیم و انتظار بکشیم تا کی تو میخندی و بازی میکنی و شیطنت میکنی و رشد میکنی و بزرگ میشی عزیز شیرینم ، از روزهایی که گذشت واست بگم که تقریبا مهمونیها واسه دیدنت تموم شده و روزها من و تو کلی با هم تنهاییم و با ...
20 ارديبهشت 1393

در آستانه پنج ماهگی

تقدیم به همه ی مادرها نگاه کن به کوچکی و بی پناهی و نیازهای لحظه به لحظه اش  که دمی خود را از تو غافل نمی خواهد و نمی تواند ببیند. هیچ کسی را در دنیا نمی شناسد جز تو  با هیچکس پیوندی ندارد جز تو  به هیچکس امید نمی بندد جز تو  با هیجکس آرام نمی گیرد جز تو  فقط و فقط تو را می شناسد و تو را می خواهد. عجیب یکه شناس است. اوج نیاز و بیچارگی اش را حس می کنی؟ اوج قدرت و حیات خود را درک می کنی؟ اگر او را محروم کنی چه کسی او را می پرورد؟ و تو ... که خود او را آورده ای و خواسته ای و دوست داشته ای ، می توانی محرومش کنی؟ می شود ...
20 ارديبهشت 1393

یک سال گذشت ...

پسر عزیزم، انگار همین دیروز بود، 22 اردیبهشت 91 ، سالگرد ازدواج من و بابایی ،اول ماه رجب و میلاد امام محمد باقر (ع) و زبون روزه و آزمایش بارداری و جواب مثبت و یه دنیا انتظار و آرزوهای قشنگ ... و یکسال گذشت و تو به دنیا اومدی و شدی امید و آرزوم ، شدی نفس و همدمم... و امروز 20 اردیبهشته، سالروز امام محمد تقی (ع) ، و متین 4 ماهه تمام خدایا شکرت     پسرم امیدوارم تو از این کارا نکنی ... اگه تو یه نی نی هستی میتونی به راحتی مامانو كفری كنی و حالشو ببری! وقتی مامان تو رو میبره مهد كودك حسابی گریه زاری كن! بد نیست یكم وجدان درد بگیره! وقتی مامان بهت غذا میده تف...
20 ارديبهشت 1393