ولادت حضرت علی (ع) و روز پدر مبارک

ای تو کعبه را نگین، یا امیر المؤمنین
ای تو خلقت را پدر، وی خلائق را امین
کن نظر از روی لطف، به تمام پدران
روز سیزده رجب، ای امیر مؤمنان

ولادت حضرت علی(ع) مبارک

فردا سیزدهم رجبه ، سالروز ولادت با سعادت حضرت علی (ع)

و روز پدر ، روز مرد ، پدرای مهربون ، مردهای باغیرت

و اما ...

سلام همسر مهربونم

اومدم اینجا تا روزت رو بهت تبریک بگم ، اومدم بگم تو امسال اولین سالیه که بابا شدی، واقعا بابا چه کلمه مقدسیه

آدم وقتی میگه بابا ، یاد یه کوه محکم میفته ، یه پشتوانه ، کسی که اگه خروارها غم و ناراحتی هم داشته باشه تو خودش میریزه و خم به ابرو نمیاره

مثل بابای خودم ، قربون دست زحمتکش و تن خستش بشم که فردا رو کنار خانه کعبست

دلم براش تنگه ...

مثل همه ی پدرای مهربون ، بابای تو و همه ی باباهای مهربونی که میشناسیم و نمیشناسیم

باورت میشه تو هم بابا شدی؟ اونم یه بابای مهربون و دوست داشتنی ، متین بهت میگه بابا حسین

راستی چجوری صدات کنه؟

اومدم اینجا تا از طرف خودم و متین جون، عشق ما دوتا ، نفس ما دوتا، کسی که مارو بیشتر به هم نزدیک کرد و میکنه، کوچولویی که ناباورانه اونو از خدا هدیه گرفتیم  روزت رو بهت تبریک بگم

و از زبون متین بگم :

بابایی دوستت دارم و خیلی بهت افتخار میکنم، میدونم واسمون زحمت میکشی و نهایت تلاشتو میکنی که احساس کمبودی نداشته باشیم

بابایی ، میدونم که تلاش میکنی تا مثل همه ی باباها ، نان بیاری

بابا نان داد... ( چقدر این جمله قشنگه)

میدونم تو یه پدر با احساس و مهربونی ، امیدوارم بتونم پسر خوبی واست باشم ، صالح باشم و در درجه اول واسه هم بشیم رفیق و بعد پدر و پسر

بابایی از خدا میخوام به حرمت این روز عزیز ، تنت رو سالم نگه داره واسمون ، رنگ بیماری و غم نبینی ، کسب و کارت پر رونق باشه ، لبت همیشه خندون باشه و جیبت پر پول

تو هم قول بده که مواظب خودت باشی چون بابای منی و من دوست ندارم غم و ناراحتیتو ببینم در عوض منم قول میدم زود بزرگ شم تا باهم بریم گردش ، برام بستنی و پفک و شکلات و چیپس و ... بخری

(شوخی کردم اینا واسم خوب نیستااااااا)

راستی تو از اون دسته باباهایی که اگه هرچی بگم میخوام درجا بری و بخریش

از الان مامان غصش گرفت ...

خلاصه صحبتم اینه:

پدر مهربونم ، دوستت دارم فراوون ، قد یه دنیا

دیروز قبل از زدن واکسن 4 ماهگی

موقع خوردن قطره فلج اطفال

اینجا طبق معمول با خواب کشتی میگرفتم ...

اینم عصر دیروز

اینم دو روز پیش در حال بادکنک بازی ( بغل خاله جون)